سه نیروی عمده سازمانهای امروزی را تحت تأثیر قرار میدهد؛ مخاطب، رقابت و تغییر. بنیاد آلاء نیز به نوعی تحت تأثیر این نیروها قرار دارد. فرآیندهای قطعه قطعه و ساختارهای تخصصی شده بنیاد که برای دوران نخستین به وجود آمدند، پاسخگوی تغییرات گسترده در محیط خارجی نیستند. رویکرد سنتی وظیفهای در بر گیرنده این فرض است که شرایط فقط در داخل محدودههای مشخص و قابل پیشبینی تغییر خواهد کرد. امروزه بنیاد با انتقال مدیریت میان بخشهای تخصصی شرایطی را به وجود آورده است که هیچکس در مقامی نیست که بتواند تغییرات چشمگیر را تشخیص دهد، یا چنانچه اتفاقی تشخیص داده شود هر اقدامی را در آن باره انجام دهد. برای موفقیت در چنین شرایطی بنیاد نیازمند نوآوری، خلاقیت، بازنگری و دگرگونی اساسی و خلق دانایی در خود هست. انعطافناپذیری، عدم مسئولیتپذیری، عدم توجه به مخاطب، توجه بیشتر به فعالیت تا نتیجه، فلج ناشی از دیوانسالاری، عدم نوآوری و هزینههای بالا، از جمله مشکلات کنونی ناشی از عدم رویکرد فرآیندی در بنیاد آلاء است. در این شرایط لازم است:
– فعالیتهای با ارزش افزوده و پشتیبان شناسایی گردند.
– مسئولیتهای سازمانی شفاف سازی گردند.
– سیستمهای نوین مدیریت جریان یابد.
– ارتباطات بهبود یابد و سازمان قادر به یادگیری و ایجاد درک مشترک شود.
– علتها و معلولها تحلیل و بهبود یابند.
– تمرکز بر فعالیتهای بحرانی و شناسایی شاخصهای عملکرد صورت گیرد.
– امکان پیشبینی اینکه چه کارهایی چرا و چگونه ممکن است که با شکست مواجه شوند.

اهمیت و نقش اصلاح و بهبود فرآیندها در بنیاد انکارناپذیر است. کاملاً مشهود است که بنیاد در تحقق اهدافش چنان که باید موفق نیست. در راستای رسیدن به بهبود و بهرهوری نیاز به شناخت و تجزیه و تحلیل فرآیندها و ارائه روشهای نوین بهبود است. استفاده از ابزارهای مناسب و کارا که بتواند علاوه بر شناخت مسائل و مشکلات، بستر مناسب جهت خلق ایده و خلاقیت را ایجاد نماید، ضروری است.
تأثیر مستقیم اصلاح، بهبود و مهندسی مجدد فرآیندها در بهبود عملکرد و فعالیتهای بنیاد به گونهای است که در صورت غفلت و کمتوجهی، امکان استفاده از توانمندیهای موجود به حداقل ممکن تقلیل یافته و عملاً منجر به عقب افتادگی سازمان میگردد.
|