بسیاری از صاحبنظران علم مدیریت معتقدند، تمام وظایف مدیریت در قالب نوعی از تصمیم برای حل مشکل از قوه به فعل در میآید. تصمیمگیری، فرآیند مرتبط با حل یک مسأله است و اغلب با اصطلاح «حل مشکل» مطرح میشود. «راسل آکف» بین حل مشکل (Solving)، رفع مشکل (Resolving)، دفع مشکل (Dissolving) و جذب یا هضم مشکل (Absolving) تفاوت قائل است:
- حل مشکل (Solution): به معنای یافتن پاسخ بهینه، بهترین انتخاب یا بهترین گزینه. تصمیمگیری عقلایی کوششی است برای یافتن چنین پاسخی.
- رفع مشکل (Resolution): به معنای یافتن پاسخی رضایت بخش است که ممکن است ضرورتاً بهترین راه قابل دسترسی نباشد، بلکه انتخابی است که به اقتضای شرایط، نظیر محدودیتهای زمانی یا فقدان شناخت واقعی از مسأله، انجام میگیرد.
- دفع مشکل (Dissolution): زمانی صورت میگیرد که هدفها تغییر داده شوند، به طریقی که در شرایط موجود و با اجرای اقدامات تعیین شده مسألهای در رسیدن به هدف جدید به نظر نرسد. احساسات درباره آنچه باید اتفاق میافتاد، تغییر یافته و تعدیل شده و در مسیری قرار میگیرند که اگر آنچه که اتفاق خواهد افتاد، رخ دهد، به عنوان واقعیتهای جاری پذیرفته خواهد شد.
- جذب یا هضم مشکل (Absolved): یعنی به امید اینکه مشکلات احتمالی ظاهر نخواهند شد، نادیده انگاشته شوند.
تصمیمات با مسائلی که پیش روی مدیران قرار میگیرند آغاز میشوند. این مسائل میتوانند در حوزههای مختلف فعالیت سازمان رخ دهند. مانند مدیریت سرمایههای انسانی، سیستمهای کنترل، ارتباطات، ساختار سازمانی، قوانین و مقررات و … . بنابراین یک مسأله زمانی به وجود میآید که در واقع وضع موجود با وضع مورد نظر متفاوت است.

در بسیاری از موارد مسأله به صورت نوعی فرصت طلایی یا موقعیت مطلوب است که در لباس بدل ظاهر میشود. برای مثال مسئلهای که در رابطه با مازاد کارکنان نسبت به نیاز سازمان به وجود میآید، موجب میشود تا سازمان فرصتی بدست آورد و تجدید ساختار نماید. در این میان تعدادی از افراد را منتظر خدمت مینماید و کارآیی بقیه کارکنان یا سازمان را بالا میبرد. از آنجا که سازمانها و مدیران آنها پیوسته با مسائل، موقعیتها یا فرصتهای گوناگون روبرو میشوند، بحث با عواملی که به مدیران کمک میکند تا بتوانند به وجود چنین مسائل و فرصتهایی پی ببرند، شروع میشود.
مدیران از خود سؤال میکنند میتوان به وجود مسائل مختلف پی برد. برخی وضعیتهایی که میتوانند مدیران را در شناسایی مسأله کمک نمایند، از قرار زیرند:
- زمانی که اقدامات و کارهای کنونی نسبت به تجربیات گذشته متفاوت باشد.
- اگر اقدامات کنونی از برنامههای تعیین شده انحراف دارد یا متفاوت است.
- زمانی که سایر افراد (کارکنان، مافوق و ارباب رجوع) باعث میشوند مدیر متوجه مسائل گردد.
- زمانی که عملکرد سازمانهای رقیب از عملکرد سازمان ما بهتر است.
در قسمت بعد مرور کوتاهی خواهیم داشت بر روشهای حل مسئله که مدیران می توانند در مقابل مشکلات مختلف اتخاذ نمایند.
|